بچه ها شما یادتون نمیاد نزدیک به سی و دو سال پیش دشمن بعثی به خاک پاک کشور ما حمله کرد! کشوری که تازه انقلاب کرده بود و به هیچ وجه آمادگی جنگ را نداشت... صدام نقشه کشیده بود که ظرف کمتر از یک هفته تهران را تصرف کنه!
ولی زهی خیال باطل! شیرمردهایی از جنس شما مثل کوهی از آهن جلوی اونها را گرفتند و مجبور به عقب نشینی شون کردن...
بچه ها ما توی این دفاع که برای حفظ کشور و ناموسمون بود جوون هایی را از دست دادیم که خیلی از من و شما خوش تیپ تر و خوش هیکل تر بودن ... اونها هم مثل من و شما آرزوهای بزرگی برای زندگی شون داشتن ولی باید می رفتند...
این شعر زیبا از آقای مهدی فرجی را بخونید تا یه کم توی حال و هوای اون روزا قرار بگیرید
وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ۞
کساني را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان به ايشان روزي ميدهند.
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ۞
از فضيلتي که خدا نصيبشان کرده است شادمانند و به آنها که در پي شان هستند و هنوز به آنها نپيوستهاند بشارت ميدهند که بيمي بر آنها نيست و اندوهگين نشوند.
سوره آل عمران ؛ آبات ۱۶۹ - ۱۷۰
گل شد، بر آمد پیکرم، آهسته آهسته
انگار دارم میپرم آهسته آهسته
انگشترم، مهرم، پلاکم، چفیهام، عطرم
پیدا شد از دور و برم آهسته آهسته
آهسته آهسته سرم از خاک میروید
از خاک میروید سرم آهسته آهسته
جز نیمه ای از من نمییابید، روزی سوخت
در شعله نیم دیگرم آهسته آهسته
امروز بعد از سالها زاییده خواهد شد
ققنوس از خاکسترم آهسته آهسته
خوابیدهام بر شانهها و میبرندم … نه
تابوت را من میبرم آهسته آهسته
آن پیرزن، این زن به چشمم آشنا هستند
دارم به جا میآورم آهسته آهسته
خواندم: پدر خالی است جایش این خبر میریخت
از چشمهای خواهرم آهسته آهسته
دیگر برای آستین بالا زدن دیر است
این را بگو با مادرم آهسته آهسته
مهدی فرجی
:: موضوعات مرتبط: مناسبت های روزانه و هفتگی، ،
:: برچسبها: هفته دفاع مقدس- مهدی فرجی,